عزیزم چقدر خوب شد که آمدییادم نمیاد از کی به فکرت بودمداستان دیر شروع شد اما پایانی ندارد .تو یهو پایت را گذاشتی دقیقا همونجایی که باید میگذاشتی. وقتی آمدی که ،دنیا شادی لازم داشت. تو و همه ی توهای مثل تو.درست وقتی که آدمها همه خسته هستن .جوون دل سر بزنگاه رسیدی.قدمت پر از شادی بدون تیرگی و درد وپر از آزادی.تو ای نفس خداوند ای تکه ای از من تا وقتی قلبم میتپد بخشی از منی یادداشتهای هلن عزیزی...
ما را در سایت یادداشتهای هلن عزیزی دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : helenazizia بازدید : 118 تاريخ : يکشنبه 1 خرداد 1401 ساعت: 16:59